سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترین دستیار دانش، بردباری است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :1
کل بازدید :30794
تعداد کل یاداشته ها : 15
103/2/28
6:3 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسن آرام[0]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
شهریور 89[9]
لوگوی دوستان
 

کمربندها را محکم ببندید و آماده جهاد شوید!

در کتاب تمام نهج البلاغه که به منظور گردآورى تتمه و تکمیل خطبه هایى که مرحوم سید رضى در نهج البلاغه آورده، تألیف یافته است تصریح مى کند که امام خطبه مورد بحث را در ایّام صفین بیان فرمود.(1) محتواى خطبه نیز تناسب با این معنا دارد.

به هر حال امام(علیه السلام) نخست با سه جمله کوتاه مخاطبان خود را براى شنیدن پیام جهاد آماده مى سازد و مى فرماید: «خداوند از شما اداى شکر خویش را مى خواهد و فرمان (حکومت) را به شما سپرده و در این سراى آزمایش و آمادگى در زمانى محدود به شما فرصت داده تا براى به دست آوردن جایزه او (بهشت و قرب ذات پاک او) از یکدگر پیشى بگیرید»; (وَ اللهُ مُسْتَأْدِیکُمْ(2) شُکْرَهُ وَ مُوَرِّثُکُمْ أَمْرَهُ، وَ مُمْهِلُکُمْ(3) فِی مِضْمَار(4) مَحْدُود، لِتَتَنَازَعُوا سَبَقَهُ(5)).

گرچه شکر در این عبارت به صورت مطلق ذکر شده، و هماهنگ با اطلاقات شکر در قرآن مجید است; مانند: (وَاشْکُرُوا لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ)(6) ولى به نظر مى رسد هدف مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) بیشتر بیان شکر نعمت حکومتى است که خدا در عصر آن حضرت به صالحان سپرده بود و جمله دوم (وَ مُوَرِّثُکُمْ اَمْرَهُ) نیز تأکید بر همین معناست، چرا که امر در اینجا نیز به معناى فرمان حکومت است.

از اینجا روشن مى شود که مسئله شکر چگونه تناسب با تشویق به جهاد دارد، زیرا جهادِ خالصانه و شجاعانه است که حکومت صالحان را حفظ مى کند و حفظ نعمت و استفاده از آن مساوى با شکر آن است.

جمله «وَ مُمْهِلُکُمْ فِی مِضْمَار مَحْدُود...» اشاره به همان چیزى است که در سایر خطبه هاى نهج البلاغه آمده است که مى فرماید: «أَلاَ وَ إِنَّ الْیَوْمَ الْمِضْمَارَ وَ غَدَاً السِّبَاقَ وَالسَّبَقَةُ الْجَنَّةُ وَ الْغَایَةُ النَّارُ; بدانید امروز روز آزمایش و آمادگى است و فرداى قیامت میدان مسابقه است و جایزه برندگان این مسابقه بهشت

است و سرانجام بازندگان دوزخ».(7)

سپس امام به سراغ ذى المقدمه و نتیجه مى رود و مى فرماید: «حال که چنین است کمربندها را محکم ببندید و دامنها را به کمر زنید (و آماده جهاد با دشمن و حفظ حکومت الهى شوید)»;(فَشُدُّوا عُقَدَ(8) الْمَآزِرِ(9)،وَاطْوُوا(10) فُضُولَ الْخَوَاصِرِ(11)).

این دو تعبیر (کمربند را محکم بستن و دامن به کمر زدن) کنایه از آمادگى کامل براى انجام کار است، زیرا شخصى که کمربند خود را محکم ببندد ستون فقراتش براى انجام کارهاى سنگین قوى تر مى شود و هنگامى که دامنهاى بلند معمول آن زمان را برچیند و زیر کمربند قرار دهد، راه رفتن و حرکت براى او آسان تر مى شود. حتى امروز که دامان بلندى براى مردان وجود ندارد، این کنایه همچنان رایج و معمول است مى گویند: فلان کس دامن همّت به کمر بسته تا این کار را انجام دهد.

جمعى از شارحان این احتمال را نیز بعید ندانسته اند که منظور از جمله (وَ اَطْوُوا فُضُولَ الْخَواصِرِ) ترک پرخورى و تن پرورى است; ولى تفسیر اوّل بسیار مناسب تر است.

آنگاه امام با سه جمله بسیار پرمعنا و فصیح و بلیغ به مخاطبان خود هشدار مى دهد و راه پیروزى را براى آنها روشن مى سازد.

نخست مى فرماید: «و (بدانید) گرفتن تصمیمهاى محکم (براى رسیدن به اهداف بزرگ) با خوش گذرانى و سفره هاى رنگین سازگار نیست»; (و لاَ تَجْتَمِعُ عَزِیمَةٌ وَ وَلِیمَةٌ(12)).

«و چه بسیار که خواب شبانه تصمیمهاى محکم روز را از میان برده»; (مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْیَوْمِ).

«و تاریکیها خاطره همتهاى بلند را از خاطرها محو کرده است»; (وَ أَمْحَى الظُّلَمَ(13) لِتَذَاکِیرِ(14) الْهِمَمِ!).

امام(علیه السلام) در این بیان کوتاه و فشرده و پر محتوا به چند نکته مهم براى پیروزى و موفقیت در زندگى و در مدیریتها اشاره فرموده است.

1. حفظ آمادگیها در هر حال و در هر شرایط یا به تعبیرى که امام فرموده: کمربندها را محکم بستن و دامن به کمر زدن.

2. ترک تن پرورى و خوش گذرانى که نتیجه اى جز سستى و تنبلى ندارد.

3. مبارزه با عوامل فراموشکارى که سبب مى شود انسان گرفتار بى برنامگى و ضعف و زبونى شود.

4. بالا بردن افق همّتها و مبارزه با هر چیزى که همّت را سست و ضعیف مى کند و پایین مى آورد.

هرگاه این اصول چهار گانه مورد توجّه مدیران جوامع اسلامى قرار گیرد، به یقین مى توانند بر همه مشکلات پیروز شوند.

 نکته

زیانهاى خوشگذرانى و پرخورى

آنچه در خطبه بالا در این زمینه آمد، به صورت گسترده در روایات اسلامى از آن یاد شده است.

در حدیثى از رسول خدا مى خوانیم که فرمود: «لا تُمیتُوا الْقُلُوبَ بِکَثْرَةِ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ فَإِنَّ الْقُلُوبَ تَمُوتُ کَالزُّرُوعِ إذا کَثُرَ عَلَیْهَا الْماءُ; دلهاى خود را با فزونى طعام و آب نمیرانید (و پرخورى نکنید) زیرا دل مى میرد همچون زراعتها که آب زیاد بر آن بفرستند».(15)

در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «اَلْقَلْبُ یَمُجُّ الْحِکْمَةَ عِنْدَ امْتِلاءِ الْبَطْنِ; دل علم و دانش را از خود بیرون مى کند هنگامى که شکم پر از غذا شود».(16)

نیز در حدیثى از همان حضرت مى خوانیم: «مَنْ قَلَّ أکْلُهُ صَفا فِکْرُهُ; کسى که کمتر غذا بخورد فکرش صاف و نورانى مى شود».(17)

سرانجام در حدیث چهارم از آن حضرت مى خوانیم: «إیّاکُمْ وَ فُضُولَ الْمَطْعَمِ فَإِنَّهُ یَسِمُ الْقَلْبَ بِالْقَسْوَةِ وَ یُبْطِىءُ بِالْجَوارِحِ لِلطّاعَةِ وَ یَصِمُ الْهِمَمَ عَنْ سِماعِ الْمَوْعِظَةِ; از پرخورى بپرهیزید که بر قلب علامت قساوت مى نهد و اعضا را از اطاعت حق باز مى دارد و عقول را از شنیدن موعظه کر مى کند».(18)

امیرمؤمنان على(علیه السلام) نیز در نامه معروف «عثمان بن حنیف» در پاسخ کسانى که مى گفتند: على با این غذاى کم و ساده چگونه مى تواند در مقابل قهرمانان در میدان جنگ بایستد مى فرماید: «أَلاَ وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرَیَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعُ الْخَضِرَةَ أرَقُّ جُلُوداً وَ النَّبَاتَاتِ الْغِدْیَةَ أَقْوَى وَقُوداً; بدانید درختان بیابانى چوبشان محکم تر و درختان سرسبز (که در کنار نهرها مى رویند) پوستشان نازک تر و گیاهان صحرایى آتششان قوى تر و خاموشى آنها دیرتر است».(19)

تعبیر به ولیمه در کلام امام کنایه از هرگونه لذت و خوشگذرانى است و تنها به خوردن و خوراک محدود نمى شود.

شاعر معروف عرب «متنبى» نیز در این زمینه مى گوید:

بِقَدْرِ الْکَدِّ تُکْتَسَبُ الْمَعالی *** وَ مَنْ طَلَبَ الْعُلى سَهَرَ اللّیالی

تَرُومُ الْعِزَّ ثُمَّ تَنامُ لَیْلاً *** یَغُوثُ الْبَحْرَ مَنْ طَلَبَ اللَّئالی

به اندازه کوشش و زحمت افتخارات به دست مى آید و کسى که طالب افتخار و برترى است، باید شب بیدار بماند.

تو عزت مى خواهى سپس تمام شب را تا به صبح مى خوابى در حالى که آنها که طالب لؤلؤ و گوهرند باید در دریا فرو روند.

تاریخ زندگى اقوام مختلف نیز آنچه را در این روایات و خطبه بالا آمده است، تصدیق و تأیید مى کند. اقوامى در دنیا به اوج قدرت رسیدند که سخت کوش و پرتوان بودند; ولى اقوام و افراد خوش گذران و تن پرور همواره عقب افتاده و سر افکنده بودند.

مرحوم سیّد رضى در پایان این خطبه که در واقع پایان مجموع خطب نهج البلاغه است، درود بر پیغمبر اکرم و آلش مى فرستد و بخش خطبه ها را پایان مى دهد و چنین مى گوید:

وَ صَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدنا مُحَمَّدِ النَّبِىِّ الاُْمِیِّ وَ عَلى آلِهِ مَصابیحِ الدُّجى وَ الْعُروةِ الْوُثْقى وَ سَلَّمَ تَسلیماً کَثیراً.

درود خدا بر سیّد وسرور ما محمّد پیامبر امى و بر خاندانش چراغهاى روشنى بخش تاریکیها و رشته هاى محکم الهى و سلام فراوان خداوند بر آنها باد.

خدا را شکر مى گوییم که توفیق داد پس از چهارده سال کار مداوم، شرح خطبه هاى نهج البلاغه را که مهم ترین بخش آن و در حدود دو سوم مجموع کتاب شریف نهج البلاغه را تشکیل مى دهد، به پایان آوریم.


  
پیامهای عمومی ارسال شده